سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 پارسی بلاگ RSS پست الکترونیکی درباره من صفحه اصلی
نه بخدایى که از قدرت او درمانده شبى سیاه به سر بردیم که روزى سپیدى را در پى خواهد داشت ، چنین و چنان نبوده است . [نهج البلاغه]


دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت
و هی این و آن ،سرسری آمد و رفت
ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد
یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است؟!
یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است
یکی گفت: چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت: و آن قدر هر آجرش فقط از غم و غصه و ماتم است
و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری
و من تازه آن وقت گفتم خدایا تو قلب مرا میخری؟!
و فردای آن روز خدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه پشت خود بست
و من روی آن در نوشتم:
                                 ببخشید دیگر برای شما جا نداریم
                                 از این پس به جز او کسی را، کسی را نداریم...



تسنیم | پنج شنبه 88 شهریور 19 | 11:8 عصر | نظرات []