• وبلاگ : آرمان شهر
  • يادداشت : دل مشغولي هاي يک جنس لطيف!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + فرشيد 

    سلام

    خيلي اتفاقي وارد وبلاگت شدم ... راست ميگيا !!! تا حالا اينطوري به اين موضوع نگاه نكرده بودم . البته از من ديگه اين حرفا گذشته ولي با قلم قشنگي اين موضوع را گوشزد كرده بودي

    شب خوش

    به نام خدا

    با سلام توي مسجد الحرام کنار خونه ي خدا دعا کردم که خدا يه شوهر خوب نصيبم بکنه

    فکر ميکنم احتياج به يه همدم دارم ميدوني شايد اونا به ما نياز داشته باشن ولي خدا نياز رو دو طرفه قرار داده

    نميگم همشون خوبن نيستن به تجربه ي من ما خيلي وفادارتر از اونائيم ولي من از خدا ميخوام از خوباش ميخوام ميدوني ما به ازدواج احتياج داريم اگر انشاالله يه پسر خوب پيدا شه ازدواج کني بعدا ميفهمي نت در مقابل اون مثل يه سرابه آره ما لطيفيم مثل طلا ميمونيم بايد خودمونو مراقبت کنيم ولي خيليم سخته اينو درک ميکنم

    در پناه حق
    راستي! انتخاب داستان قبلي تون رو تحسين مي كنم .
    پاسخ

    راستي، ممنون :)) به پاي نوشته هاي شما نميرسه البته...

    سلام.

    بايد خدمتتون عرض كنم كه بعضي از آدماي توي نت از همون آدمان كه توي خيابون فكراي ناجوري در سر دارن و يا بدتر! خيلي ها توي خيابون خودشونو نشون نمي دن ولي توي نت هرچي عقده دارن مي خوان خالي كنند.

    به نظر من اين برخوردارو اصلانبايد جدي گرفت ... و دوم اينكه يا اصلا اعتماد نكرد يا خيلي دير اعتماد كرد. به نظر من آدما هويتشون رو بايد عينا در دنياي مجازي هم به همون نحو حفظ كنند و هركسي اين رفتار رو داشت ، شايسته ي اعتماده .

    پيروز باشيد !

    پاسخ

    سلام، موافقم با حرفت. و بهترين راه همون جدي نگرفتن است، چون واقعا هم جدي نيستن :)